هوای آلوده دلت

♥دنيای شيرين من♥







 هوای سرد دلها ، در آغوش گرم عشقها!

با دلی نا امید از همه چیز ، با لبی خشکیده از یک چیز و این حادثه ی ناچیز

این رفتن بیهوده است ، اگر نماند هوای جاده آلوده است ،

خیالش از همه چیز آسوده است اما

دلش در خیالات باطل به خواب رفته است!

هم خواب و هم بیداری ! خواب و بیداری اش مثل هم است ،

تمام فکرش پیش دل است ، تمام ذکرش آه غم است ، تمام حرفها کلام آخر است  

قفسی به وسعت یک دنیا ، بی اعتقاد از همه چیز ، در دل او خدایی نیست

از اینکه تنهاست ، تنهاتر است ،

آن گرگ گرسنه از او عاشقتر است ، این خاک آلوده نیز از دلش پاکتر است

فرار از عشق، گریز از انتظار ، نه معتقد است به فردا ،

نه دل بسته است به دیروز، انگار امروز برایش روز آخر است

اگر دستش به غنچه ای برسد ، خشک میشود ،

اگر به گلی خیره شود ، آن گل پر پر میشود،

اگر به چشمه ای برسد کویر همراه او میشود

و این سرنوشت او  نیست ، این خواسته ی اوست

به کجا میروی ، با این دل شکسته به کجا مینگری ،

نه دستی است که دستهایش را بگیرد ،

نه چشمی است که با دلسوزی او را ببیند !

چون دلی سوخته تر از قلب او نیست،

آنقدر حقیر است که از نزدیک هم وجودش را نمیتوان دید

این رفتن بیهوده است ، اگر نماند هوای جاده آلوده است

بمان و به امید گذشته ها بنشین ،

تو که فردا را نمیبینی ، همه روزهایت مثل هم است  



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:

تاريخ برچسب:,سـاعت نويسنده ♰măђşą♰
яima